یک ملاقات ناگهانی با ستاره ای دنباله دار

 یک بغلِ یک دقیقه ایِ خواهرانه بعد از ۲۷ سال

 یک ۵ روزِ بارانی و هوای ابری و سکوت و تنهایی

 تعدادی گنجشک و کبوترِ پایِ پنجره

 جوانه ی تازه شکفته روی شاخه ی خشکیده ی گلدان

 

 هیچ کدام اش سر حال نمی آوَرَدَم، نه تا وقتی که تُ را ندارم.

 

پ.ن:

به تک تکِ نویسنده های رمان هایِ عاشقانه ی دنیا :

پست قبل را جدی نگیرید.

توی کلمات جا نمی شود.

دل.خوش کُنَک های دور از تُ

ی , یک ,های ,  ,تُ را ,پ ,تُ را ندارم ,که تُ را ,وقتی که ,تا وقتی ,ندارم  

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ آموزشی شبکه دَنگ دلگیری پروژه‌ی پزشک‌یار ویژگی های ظروف آلومینیوم و فروش آن ها yaserfile تولیدی کفش ، آقای کفش چرندیات غیر رسمی رضاصاد تست قالب! ثبت برند و علامت تجاری فایل سل